Navid Ganji

معماری مبتنی بر جامعه ( بخش نخست )

در طول اين چند سال كه روي مسئله معماري مبتني بر جامعه كار ميكنم متوجه شدم عده زيادي از معماران نسبت به اين مسيله گارد دارند ، اول فكر كردم احتمالا به خاطر جوي است كه به واسطه مسايل ايدئولوژيك حكومتي و بعضا تاکید آنها بر رویکرد های سطحی و شعار زده در حوزه معمار پيش آمده . به مرور با تمرکز و تعمق بیشتر روی این موضوع متوجه شدم معماري مبتني بر جامعه انقدر مسيله پيچيده و پيشرو و “آرماني” اي هست كه اساسا معماران ما در ايران از پس چنين موضوعي يا برنيامدند يا به ندرت فهم آن را پيدا كردند . و يكي از مهمترين علل رو آوردن جامعه معماري ايران به فرماليستي و مفاهيم غربي دهه هاي گذشته معماري همين امر است .
اين درحاليه كه تقريبا بسياري از كشور هاي پيشرو امروز بودجه هاي كلاني در آموزش و فرهنگ سازي در حوزه معماري مبتني بر جامعه ( كه به خودی خود شامل مفاهيم و كاركرد هاي گسترده اي ميشود که در این بحث نمیگنجد ) اختصاص داده اند و کیفیت شهرهای خود را بر این صال استوار نمودند.
خب طبیعتا اگر سخن از معماری مبتنی بر جامعه میاوریم ، سوالات و پیش فرض های گوناگونی در این زمینه پیش میاید ، اینکه این معماری میتواند فرمالیستی باشد ؟! آیا بر پایه دیتا جمع آوری شده از زندگی مردم است ؟! آیا یک معماری اینتراکتیو و خودسازمانده با تمرکز بر زندگی شهروندان یا بهره برداران فضا های خصوصی و عمومی است ؟! چطور میتوان فرهنگ را در آن دخیل کرد و اصلا بسط دادن فرهنگ در آن کار صحیحی است ؟! و بسیاری از سوالات اینچنینی که اکثر معماران جهان که شاید حتی پیشرو خوانده شده اند از پاسخ دادن به آن باز مانده اند و یا به شعار اکتفاء کرده اند، چرا که عملیاتی ساختن آن یا به اصطلاح Practice در این حوزه نیاز به تسلط و یک نقشه دقیق راه دارد .
دوست دارم در این زمینه بیشتر “گفتگو” کنیم ، برای همین سعی میکنم جسته و گریخته بعضی از مطالعاتی که در این زمینه در این سالها داشتم از این به بعد در اینجا نشر دهم و از آنجایی که قطعا اطلاعات بنده نسبت به همه شما از بازه کوچک تری برخوردار است، گفتگو را به نشر اطلاعات شخصیم ارجح میدانم…سپاس

پیام بگذارید